جدول جو
جدول جو

معنی گیاه شناس - جستجوی لغت در جدول جو

گیاه شناس
متخصصی که انواع، ظاهر و ویژگی های گیاهان را بشناسد
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
فرهنگ فارسی عمید
گیاه شناس(حَ سَ)
آنکه گیاه شناسد. شناسندۀ گیاهان و دانا به علوم گیاهشناسی. نباتی. (ذیل اقرب الموارد). نبات شناس. عشّاب. (ذیل اقرب الموارد). حشایشی. متخصص در شناختن گیاهان. (از ذیل اقرب الموارد). شجّار. (ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
گیاه شناس
دانشمندی که تبحر در علم گیاه شناسی داشته باشد عالمی که بیکی از قسمتهای مختلف علم گیاه شناسی احاطه و معرفت داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه شناس
عالم النّبات
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به عربی
گیاه شناس
Botanist
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گیاه شناس
botaniste
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گیاه شناس
botanik
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به لهستانی
گیاه شناس
نباتات شناس
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به اردو
گیاه شناس
botânico
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گیاه شناس
Botaniker
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به آلمانی
گیاه شناس
นักพฤกษศาสตร์
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به تایلندی
گیاه شناس
উদ্ভিদবিদ
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به بنگالی
گیاه شناس
ботаник
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به روسی
گیاه شناس
mtaalamu wa mimea
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به سواحیلی
گیاه شناس
bitkibilimci
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گیاه شناس
植物学家
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به چینی
گیاه شناس
בוטנאי
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به عبری
گیاه شناس
식물학자
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به کره ای
گیاه شناس
ahli botani
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
گیاه شناس
वनस्पति विज्ञानी
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به هندی
گیاه شناس
botanicus
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به هلندی
گیاه شناس
botanico
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گیاه شناس
botánico
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گیاه شناس
ботанік
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گیاه شناس
植物学者
تصویری از گیاه شناس
تصویر گیاه شناس
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیاه شناسی
تصویر گیاه شناسی
علمی که دربارۀ چگونگی گیاهان مختلف بحث می کند، شناختن انواع گیاهان، بتانیک، معرفه النبات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیافه شناس
تصویر قیافه شناس
کسی که از مشاهدۀ صورت پی به سیرت مردم می برد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میزه شناس
تصویر میزه شناس
متخصص در امراض بولی، اورولوژیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیتی شناس
تصویر گیتی شناس
آنکه همۀ جهان را بشناسد، شناسندۀ جهان، جهان دیده، مجرب
فرهنگ فارسی عمید
(شِ)
عمل گیاهشناس. شناختن گیاهان. و آن، یکی از شعبه های علوم طبیعی است که گیاهان را از لحاظ دسته بندی عملی مورد تحقیق و بررسی قرار میدهد و درباره تکوین و نشو و نما و آنچه موجب بهتری و جلوگیری از آفت آن است بحث می کند. (از دائره المعارف فرید وجدی). معرفهالنبات. علم النبات. نبات شناسی. برای اطلاع از تاریخچۀ گیاهشناسی به کتاب شش بال ژرژ سارتن مراجعه شود
لغت نامه دهخدا
(پَرْرا)
وقت شناس
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیاهشناس
تصویر گیاهشناس
شناسنده گیاهان و دانا به علوم گیاهشناسی، نباتی، نبات شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاه شناس
تصویر گاه شناس
وقت شناس
فرهنگ لغت هوشیار
شناختن گیاهان علمی که ساختمان و تقسیم بندی و طرز زندگی گونه ها و انواع مختلف گیاهان را مورد مطالعه قرار میدهد. گیاه شناسی علم بسیار وسیع و پر دامنه ای از زیست شناسی است و شامل تقسیمات علمی دیگر از قبیل سیستماتیک گیاهی و فیزیولوژی گیاهی و اندام شناسی گیاهی و تشریح گیاهی و غیره میشود معرفه النبات: ترویج علم گیاه شناسی (بزمان ناصر الدین شاه قاجار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیاه شناسی
تصویر گیاه شناسی
((ش))
علمی که موضوع آن تحقیق درباره گیاهان و رستنی هاست
فرهنگ فارسی معین